دود پاره هیزمهای سوخته در هوا گیج میخورد و عطر چای زغالی و قهوه عربی را به مشام میرساند. صدای نوحه عربی تمام شهرک شهیدبهشتی را در بر گرفته و غوغا و جنبوجوش جمعیت سیاهپوش جلو چشم آدم را میگیرد. هنوز یکیدو روز بیشتر از شروع ماه محرم نگذشته، اما شهرک شهیدبهشتی حال و هوای دیگری به خود گرفته است.
در این سالها مردم شهر هم بیشتر از گذشته با این مجتمع متفاوت آشنا شده و آوازه عزاداریهای پرشورشان را شنیدهاند. حالا از هر نقطهای به اینجا آمدهاند. خوزستانیها در گوشهگوشه شهرک موکبی برپا کردهاند تا از عزاداران حسینی پذیرایی کنند. از بلوک یک تا بلوک۳۳ بالغبر ۲۸موکب برپا کردهاند. هرکدام از این موکبها و صاحبانشان هم داستان خودشان را دارند. امسال به اینجا آمدهایم تا روایت چند موکب را بشنویم.
از ورودی اصلی وارد شهرک میشوم و از همان دور، صدای نوحه عربی را میشنوم. اولین موکب برپاشده موکب «قمربنیهاشم (ع)» است. هنوز شهرک شلوغ نشده است و خادمان موکب هرکدام مشغول کاری هستند و برای برنامه آماده میشوند. نذری امشبشان سیبزمینی سرخ کرده است. عدهای پای ماهیتابه مشغول سرخکردن سیبزمینی هستند، برخی مشغول دمکردن چای و.... حانی خزگی صاحب موکب است.
او این موکب را همراه برادرها، پسرعموها و خلاصه فامیل و دوست و آشنا به راه انداخته است. دلیل راهاندازی آن هم اتفاقی است که چند سال پیش برایش افتاده است؛ «دچار سکته مغزی شدم. فلج شده بودم و همه از من قطع امید کرده بودند. محرم سال پیش، شفایم را از امامحسین (ع) گرفتم. بعد از بهبودی تصمیم گرفتم که خودم موکبدار شوم. امسال سال اول فعالیتمان است.»
نام موکب بعدی، «محبانالحسین (ع)» است که درست چند قدم آنطرفتر برپا شده؛ موکبی کوچک و جمع وجور که مسعود شیخی آن را با کمک همسایهها برپا کرده است. او ساکن قدیمی و فعال فرهنگی شهرک شهیدبهشتی است. یک سال هم بهعنوان پیرغلام موکبداران منطقه از طرف شهرداری منطقه۶ انتخاب شده است. دلیل این انتخاب شاید قدیمیبودن این موکب باشد که زمان شکلگیری آن برمیگردد به سال۱۳۷۵.
امسال، اما برای مسعود شیخی تفاوتهایی با سالهای گذشته دارد. این را همراه با صدای لرزان و چشمهای خیس از اشک تعریف میکند؛ «امسال با سالهای قبل فرق داشت. دستمان خالی بود. برای برپایی موکب پرچم کم آوردیم. درست در لحظههایی که از برپایی موکب ناامید شده بودیم، دوستی با ما تماس گرفت و گفت که قرار است ۱۰ پرچم برایمان بیاورد.»
روبهروی موکب محبانالحسین (ع)، موکب «حضرت ابوالفضلالعباس (ع)» قرار گرفته است. مردم جلو آن صف کشیدهاند. خادمان دلههای طلایی را روی میز گذاشتهاند و در استکانهای کوچک قهوه عربی میریزند.
صادق زقیری، صاحب این موکب است و داستان برپاییاش را اینطور تعریف میکند: سال۱۳۹۹ به کرونا مبتلا شدم و مرگ را به چشمم دیدم. خوشبختانه بهبود پیدا کردم. یک روز درست در همین نقطه، روی همین صندلی شهرک نشسته بودم و ماجرای بیماریام را برای همسایهام تعریف میکردم. تمام که شد، همسایهام گفت «محرم که شد، بیا همینجا خیمه بزن و به نیت سلامتیات از عزاداران پذیرایی کن.» حالا سه سال از آن ماجرا میگذرد.
موکب «انوارالزهرا (س)» درست سر چهارراه اصلی شهرک قرار گرفته است. نوجوانان این موکب را به دست گرفتهاند و مسئول بسیاری از امور هستند. محسن فراهانی، صاحب موکب و ساکن شهرک شهیدبهشتی است. سه سال است که در همین نقطه از عزاداران پذیرایی میکند. او یکی از دلایل اصلی برپایی موکب را درگیرکردن بچههای کوچکتر با آداب و رسوم مذهبی میداند؛ اینکه بچهها از کودکی با شیوه زندگی امامحسین (ع) آشنا شوند.
«ساقی عطشان کربلا» یا «ساقی لبتشنگان کربلا» از موکبهای قدیمی شهرک است که کمی با فاصله از خیابان اصلی و دیگر موکبها قرار گرفته است. سیداسعد موسوی مسئول این موکب بیستوهشتساله است که خودش را یکی از خادمان آن میداند. داستان راهاندازی آن را هم یک اشتباه داربستی میداند!
قرار بوده است یک ایستگاه صلواتی کوچک سه در چهار داشته باشند، اما کارگری که داربست را میبسته، ابعاد را اشتباه متوجه شده و یک خیمه بزرگ برایشان ساخته است. آنها این اشتباه را به فال نیک میگیرند و ایستگاه را تبدیل به موکب میکنند. بهجز پذیرایی از عزاداران در شبهای مختلف، برنامههای دیگری هم دارند، مراسم خیمهسوزان، شبیهخوانی و....
اسعد موسوی، شور و حال شهرک در این ایام را ریشه در فرهنگ خوزستانی میداند که شور و حال آن به دیگر شهروندان هم سرایت کرده است؛ «بعضی شبها اینجا بالغبر ۱۵۰۰صندلی میچینیم. اکثر عزاداران ما شهروندان دیگر نقاط شهر هستند.»
موکب «بنیعامر» از معروفترین موکبهای شهرک است. سی سال پیش حامد مجرین این موکب را برپا کرد. اربعین که میشود، به عراق میروند و محرم را هم اینجا موکبداری میکنند. محمدامین مجرین، پسر او، حالا بیشتر امور را به دست گرفته است.
اهالی و همسایهها هم هرسال پای کار میآیند؛ عموزیاره یکی از همین همسایههاست. پیرمرد عربزبان مهربانی که کل شهرک او را میشناسند و برای سلام و احوالپرسی با او حتما سری هم به این موکب میزنند و چای عربی مینوشند.
موکب «خدام سفیر الحسین (ع)» آخرین موکبی است که در مسیر اصلی شهرک قرار گرفته است. دیواربهدیوار یکی از بلوکها برپا شده است و در یکی از خانهها هم مراسم عزاداری دارند. این موکب قدیمی را یکی از پیرغلامان شهرک سیسال پیش راهاندازی کرد.
جاسم شیخزاده، پسر ارشد او، حالا صاحب آن است. هر سال اینجا مراسم سینهزنی، شبیهخوانی و... دارند و هر شب از عزاداران پذیرایی میکنند. آن سالهای اول فقط داخل خانه مراسم داشتند، اما آن را گسترش دادهاند. حالا سالهاست که دوسهروز پیش از شروع محرم جلو خانه داربست میزنند.
هفت رفیق قدیمی بودند که سال۱۳۹۲ تصمیم گرفتند که موکب خودشان را داشته باشد. این، داستان برپایی موکب «مختار ثقفی» است که محمد دریس برایمان تعریف میکند. از همان شب اول محرم، منقل آتش را جلو موکب روشن کرده و تا شب سیزدهم محرم برای عزاداران چای آتشی درست میکنند. یکی از شبهای پرشور موکبشان را شب «عرسالقاسم» میداند. طبق آداب و رسوم خودشان روی پیشخوان موکب سفره عقد میاندازند.